به گزارش راهبرد معاصر اولین تیزر سریال زیرخاکی 2 در آستانه پخش این سریال از شبکه یک منتشر شده است. براساس اخبار منتشر شده تصویربرداری فصل دوم سریال زیرخاکی به کارگردانی جلیل سامان و بازی پژمان جمشیدی و ژاله صامتی در شهر لاهیجان به پایان رسیده است. قرار است فصل دوم سریال زیر خاکی پس از تعطیلات عید فطر از شبکه یک سیما پخش شود.پیشتر اعلام شده بود که این سریال برای ماه مبارک 1400 در حال ساخت است اما تشدید شیوع بیماری کرونا و رعایت پروتکل های بهداشتی باهث شد تا این سریال به رمضان 1400 نرسد و حالا قرار است بعد از تعطیلات عید فطر پخش شود.
سریال زیرخاکی درونمایه طنز و مفرحی دارد و از بازیگران شناخته شده آثار طنز استفاده کرده است. این سریال که از ۳۰ مرداد ۹۸ کلید خورد، دومین همکاری جلیل سامان و رضا نصیری نیا بعد از سریال« نفس» است که رمضان ۹۶ از شبکه سه پخش شده بود.
«زیرخاکی» دو فصل دارد و ساخت فصل دوم آن با شیوع ویروس کرونا در کشور و محدودیت هایی که پیش آمد هم زمان شد و بخش هایی از این فصل ناتمام مانده است. به ویژه بخش هایی که بنا بود در خارج از کشور ساخته شود.
این مجموعه در ۲۳ قسمت ساخته شده و قصه آن در مورد مردی است که دنبال« زیرخاکی» است و برای یافتن گنج درگیر ماجراهای هیجان انگیزی می شود و از آثاری است که سعی دارد قسمتی از فرآیندهای اجتماعی کشور را با نگاهی متفاوت روایت کند.
ساخت فصل دوم مجموعه تلویزیونی «زیرخاکی» به کارگردانی جلیل سامان از دی ماه سال ۱۳۹۹ آغاز شد و در حالی که خبرهای اولیه حاکی از این بود که این مجموعه به جدول پخش شبکه یک برای ماه رمضان سال ۱۴۰۰ میرسد، به دلیل حساسیتهای کرونایی و تلاش برای رعایت حداکثری شیوهنامههای بهداشتی، همچنین حجم بالای لوکیشنها و طولانیشدن تصویربرداری به زمان دیگری موکول شد.
گروه سازنده «زیرخاکی» پیش از رسیدن به شمال کشور، در شهرک سینمایی دفاع مقدس و لوکیشنهایی واقع در تهران و کرج نیز مشغول تصویربرداری بودند. فصل اول «زیرخاکی» با فضایی شاد و در بستر وقایع ماههای منتهی به انقلاب اسلامی در ماه رمضان سال ۹۹ روی آنتن شبکه یک رفت و توانست پربینندهترین سریال مناسبتی در آن مقطع لقب بگیرد.
فصل اول این سریال با تلاش ناکام فریبرز باغ بیشه برای خروج از کشور، همزمان با آغاز جنگ تحمیلی به پایان رسید. حالا مخاطبان این سریال بعد از ماه مبارک رمضان منتظر تماشای فرجام ماجراجویی فریبزر و خوششانسیها و ناکامیهایش، باشند.
بازیگران «زیرخاکی» تولید مرکز سیمافیلم عبارتند از: پژمان جمشیدی، ژاله صامتی، نادر فلاح، گیتی قاسمی، فروغ قجابگلی، مریم سرمدی، خسرو احمدی، اکبر رحمتی، مهری آل آقا، امید روحانی، اصغر نقی زاده، رایان سرلک و ستاره پسیانی، با حضور هومن برقنورد و هنرمندی نسرین نصرتی.
لیست اسامی سریال زیرخاکی 2 رسانه ای نشده است . اما به نظر می رسد پژمان جمشیدی ، ژاله صامتی و هادی حجازی فر همچنان در سریال زیرخاکی 2 همکاری خواهند کرد . در فصل اول علاوه بر این بازیگران ، نادر فلاح، امید روحانی، ایرج سنجری و اصغر نقیزاده نقش های کلیدی را داشتند.
اخیرا گفته شده بود که بخشی از سریال زیر خاکی 2 در ترکیه فیلمبرداری خواهد شد که به دلیل شیوع ویروس کرونا در کشور ، مرزها بسته و فیلمبرداری متوقف شد.
در فصل اول سریال زیرخاکی ، نقش اول سریال را پژمان جمشیدی به عهده داشت که در کنار ژاله صامتی زوج منحصر به فردی را تشکیل داده بودند.
به نظر می رسد داستان سریال زیرخاکی 2 ادامه ی فصل قبل این مجموعه باشد.
خلاصه داستان سریال زیرخاکی ( فصل اول ) در مورد مردی بود که برای پیدا کردن زیرخاکی و عتیقه درگیر ماجراهایی شد.
سریال «زیرخاکی 2» از عید سعید فطر روی آنتن شبکه یک میرود. . ساعت پخش سریال زیرخاکی 2 به زودی اعلام خواهد شد.
پژمان جمشیدی (زادهٔ ۲۰ شهریور ۱۳۵۶، تهران) بازیکن سابق فوتبال و بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است. وی در سال ۱۳۹۲ در مجموعه تلویزیونی پژمان به عنوان بازیگر نقشآفرینی کردهاست.
پژمان جمشیدی (زادهٔ ۲۰ شهریور ۱۳۵۶، تهران) بازیکن سابق فوتبال و بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است. وی در باشگاههای مطرح سایپا، پرسپولیس و پاس تهران سابقه بازی دارد. پژمان جمشیدی تک گل ملی خود را مقابل گرجستان زدهاست.
پژمان جمشیدی در سال ۱۳۹۲ در مجموعه تلویزیونی پژمان به عنوان بازیگر نقشآفرینی کردهاست. طرح اولیه این سریال با ایده خود پژمان جمشیدی شکل گرفتهاست. پس از آن در تئاتر و سریال کارهای مختلفی ارائه کرده است. پژمان جمشیدی موفقترین فوتبالیستی است که وارد عرصه سینما و تلویزیون و تئاتر شده است.
زمان زیادی از حضور پژمان جمشیدی در عرصه تصویر نمیگذرد، اما حضور در فیلمهایی که موفقیت بسیاری در گیشه کسب کرد و سریالهای پرمخاطب، پژمان جمشیدی را بهعنوان بازیگر بیشتر به مخاطب معرفی کرد. پژمان جمشیدی، بازیکن سابق فوتبال و بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است.
همه آدم های جهان به فوتبالیست شدن و بازیگر شدن علاقه دارند، ولی من هیچ وقت فکر نمی کردم بازیگر بشوم. تئاتر را خیلی دوست داشتم اما کار تصویر را اصلا. ایده ای داشتم درباره فوتبالیستی که کارش در فوتبال تمام شده و شهرتش از دست رفته، چون فوتبال در کشور ما با شهرت مقطعی همراه است و با هیچ کاری در ایران قابل مقایسه نیست. پایان ناگهانی دارد اما در بازیگری می توانید نقش های مختلف را بازی کنید، از کودک گرفته تا پدربزرگ و مادربزرگ.
فوتبالیست زمان محدودی دارد که یک روز تمام می شود. در ایران ورزشکار اگر قهرمان المپیک هم بشود - که اتفاق مهمی برای اوست - و به خیابان بیاید، شاید به اندازه یک بازیکن نیمکت نشین تیم استقلال و پرسپولیس شهرت نداشته باشد. همیشه به این موضوع فکر می کردم. سال 89 با پیمان قاسم خانی درباره این موضوع صحبت کردم. آن موقع پیمان گرفتار ساختمان پزشکان بود.
من سال 81 در مراسمی با خانم رهنما آشنا شدم و همیشه دوست داشتم پیمان را ببینم. چند مصاحبه از او خواندم و به نظرم آدم جذابی آمد. خانم رهنما گفت شوهرم پرسپولیسی است و یک شب شام من را به منزل شان دعوت کرد. من و پیمان خیلی دوست شدیم. با هم به فوتبال می رفتیم و فوتبال می دیدیم. بیشتر بحث های ما آن زمان فوتبالی بود.
من ایده ام را به پیمان گفتم که او گفت بامزه است و شاید یک روز کار کردیم. نمی خواستم بازیگری را شروع کنم، آن هم از تلویزیون. مهر یا آبان 91 بود که یک روز پیمان زنگ زد و گفت در تلویزیون طرح تو را تعریف کردم، خیلی خوش شان آمد و گفتند برای عید نوروز بنویسیم.
به شوخی گفتم اگر سریال را ساختید، باید بزنید طرح از پژمان جمشیدی! پیمان هم به شوخی می گفت نه دیگر، من طرح را سرقت کردم! بعد گفت می شود از اسم خودت برای شخصیت اصلی استفاده کنم؟ گفتم بله. گفت شخصیت سریال کمی ابله است. گفتم اشکال ندارد.
پیمان گفته بود فقط در صورتی فیلمنامه را می نویسد که یک فوتبالیست بازی کند. دوباره گفت دوست داری خودت بازی کنی؟! چند روز مهلت خواستم برای فکر کردن. پیمان گفت به من اعتماد کن و من قبول کردم. از زمانی که بازی در سریال را پذیرفتم تا شروع تصویربرداری، سه هفته طول کشید، بنابراین زمان کافی برای آموزش بازیگری و کمک گرفتن از کسی نداشتم.
گروه آنقدر خوب بود و متن وکارگردانی هم همینطور که من واقعا کار خارق العاده ای نکردم. شاید هر کس دیگری هم جای من بود، همین قدر خوب دیده می شد. آنها که نمی توانستند منکر خوب بودن سریال پژمان باشند ولی خیلی هم با بازیگری من موافق نبودند، می گفتند او خودش را بازی کرده است.
نمی توانم بگویم واقعا خودم بودم یا نه، چون آن شخصیت بلاهت و حسادت زیادی داشت اما پایان ماجرا شیرین بود. طبیعی است که به شخصیت خود من خیلی نزدیک نبود اما چون اتفاقات همان چیزهایی بود که برای من رخ می داد، شاید به بازی ام کمک کرد.
وقتی سریال پژمان را بازی کردم، روند کاری ام به سمتی رفت که مجبور شدم ادامه بدهم. سپس نمایش «بادی که تو را خشک کرد، مرا برد» (به کارگردانی علی نرگس نژاد) پیش آمد و خب تئاتر را خیلی بیشتر دوست داشتم. بدون اینکه متن را بخوانم کار را قبول کردم.
همزمان با سریال پژمان، بازی در سریال های دیگر یا فیلم هیا شبکه خانگی زیاد پیشنهاد می شد اما همیشه با پیمان مشورت می کردم. حتی برای «آتش بس 2» پیمان متن کوتاهی را که قرار بود بازی کنم، خواند. خودم هم مراقب بودم اشتباه نکنم. حالا که به این وادی آمده بودم، نمی خواستم خراب کنم.
دیگر نمی توانم فوتبال بازی کنم اما خیلی دوست دارم با یک موقعیت خوب به دنیای فوتبال برگردم. کلاس های مربیگری را تا سطح B رفته ام و دلم می خواهد مربیگری کنم که به نظرم سخت ترین کار جهان است ولی دوست دارم در جای خوب و با یک گروه خوب این کار را انجام بدهم.
همه ایران از سریال پژمان استقبال کردند. بحث هایی که باعث شد کسانی با بازیگری من مخالفت و انتقاد کنند، بعد از اینکه در تئاتر بازی کردم و قرار شد در این عرصه ماندگار شوم، به وجود آمد. آدمی که مشهور می شود، باید جنبه داشته باشد که همه آدم ها درباره او نظر بدهند، بخصوص در کشور ما که همه در مورد هم حرف می زنیم. از این موضوع نگرانی و ناراحتی ندارم و به مخالفینم نهایت احترام را گذاشته ام. هر کسی می تواند نظرش را بدهد. نظر شخصی من این است هر آدمی در جهان می تواند هر ورزش یا هنری که توانایی اش را داشته باشد، انجام بدهد.
اگر یک هنرمند کارهای کودک و نوجوان بتواند به تیم ملی برود و خوب بازی کند، خیلی هم جذاب است. برای نظر کسانی که می گویند بازیگر خواننده نشود و فوتبالیست بازیگر نشود، احترام قائلم اما همیشه به هوادارانم و نوجوان ها می گویم این جهان با همه امکاناتش برای همه است؛ به همین دلیل هر کاری که فکر می کنید در آن توانایی دارید، انجام بدهید، چون حرف همیشه هست.
برای حفظ دیالوگ مشکلی نداشتم. تنها خصوصیت خوبم در زندگی، حفظیاتم است. من ریاضی خوانده ام. تمام قضایای هندسه را حفظ می کردم. اگر در امتحان یک عدد عوض می کردند بدبخت می شدم ولی بازی در تئاتر، بخصوص نمایش «آرسنیک...»، نسبت به کارهای قبلی ام سخت تر بود.
تئاتر کار سختی است چون خودتان هیچ تعریفی از این کار ندارید و کنار بازیگرانی بازی می کنید که یکسری از آنها تئاتری هستند. عده ای هم از کار تصویر آمده اند و تحصیلاتشان در این رابطه است. به همین دلیل وقتی در کنار این بچه ها بازی می کنید، هر کاری بکنید، معلوم نیست درست باشد. مثل وقتی که یکی از بچه ها کنار من فوتبال بازی می کند و زیرچشمی نگاه می کند که بازی اش درست بوده و این حرکت در فوتبال تعریف شده یا نه؟
من وقتی به کاری وارد می شوم، سعی می کنم بازی نکنم، بلکه آدمی بشوم که نقشش را برعهده دارم. فکر می کنم اگر آن آدم بود، همین رفتار را می کرد. شاید در بازی ام ایراداتی باشد اما دارم تلاش می کنم تا بهتر بشوم.